سلاحي به نام آب و هوا
آنها در مسير بازگشت و در حالي كه نتيجه كار خود را با هيجان و اشتياق نظاره ميكردند، از مشاهده برفي كه از دل ابرهاي بارور شده به پايين سر ميخورد، در پوست خود نميگنجيدند. هر چند غوطه خوردن در ميان انبوهي از كريستالهاي درخشان برف نفس آدم را بند ميآورد، ولي واقعيت هيجانانگيزتر، خلق نخستين بوران دستساز بشر در دنيا بود.
راه يافتن اين فناوري جديد به زندگي بشر هر چند دورنماي زيبا و نويدبخشي را حكايت ميكرد، اما در عين حال آنقدر فوقالعاده به نظر ميرسيد كه جايگاهي در مرتبه دستاوردهاي استثنايي دانش بشري نظير كشف ديناميت و شكافت هستهاي و صد البته تقدير تاريخي آنها پيدا كند. در واقع بعد از آزمايش موفق باروري ابرها با پاشيدن يخ خشك بر آنها، اين باور و احساس متولد شد كه نوع بشر بالاخره ميتواند افسار كنترل و هدايت آب و هوا، يكي از سركشترين متغيرهاي سياره زمين را به دست گيرد. يك دهه پس از خاكستر شدن آتش جنگ جهاني دوم و همچنان كه تنشهاي جنگ سرد بيشتر ميشد و تب رقابت بر سر به نام زدن و تصاحب مرزهاي علم و فناوري بين طرفين بالا ميگرفت، ايالات متحده آمريكا به موضوع كنترل اوضاع جوي به عنوان سلاحي نيرومند نگاه ميكرد كه ميتوانست از سلاح اتمي هم ويران كنندهتر باشد.
جنگ سرد و گرم شدن بازار آب و هوا
در تابستان 1332 ايالات متحده با تشكيل كميتهاي در سطح هيأت مشورتي رياست جمهوري در موضوع كنترل اوضاع جوي، نخستين گام در جهت به خدمت گرفتن قدرتي كه آنها را ناظم آب و هواي زمين ميساخت، برداشت. اين كارگروه طبق اهداف تعريف شده بايد ميزان كارايي و اثربخشي شيوههاي اصلاح و تعديل آب و هوا را مشخص كرده و ضمنا محدوده عمل و دخالت دولت در چنين فعاليتهايي را نيز تعيين كنند.
خيلي زود و با شروع فعاليتهاي مختلف تحقيقاتي و تبليغاتي هر دو كشور آمريكا و شوروي در زمينه كنترل اوضاع جوي، رقابت داغي از ايدهپردازي دانشمندان هر دو طرف در گرفت، به نحوي كه در همان سالهاي مياني دهه 1950(30 خورشيدي) پاي بحث و گفتوگوهاي علني و آزادانه آن در رسانهها باز شد. بستههاي پيشنهادي مختلفي از سوي دانشمندان در اين بحث و مناظرهها ارائه ميشد كه ضمن تحريك و كنجكاوي طرف مقابل نسبت به دامنه نفوذ و قدرت ديگري، جنبه تبليغاتي و بازار گرمي عمومي نيز داشتند. از جمله متدهاي روياپردازانه و آرماني دانشمندان درباره راهكارهاي كنترل آب و هوا در آن سالها ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
استفاده از رنگدانههاي رنگي در كلاهكهاي يخهاي قطبي به منظور ذوب كردن يخ آن نواحي و به راه انداختن سيلابهاي ويران كننده، آزاد سازي مقادير عظيمي از گرد و غبار به ميان استراتوسفر براي افزايش نزولات جوي، احداث سدي مشتمل بر هزاران پمپ خيلي قوي در ناحيه تنگه برينگ (باريكه آبي كه حد فاصل آلاسكا و سيبري شرقي محسوب ميشود) براي بازهدايت آبهاي اقيانوس آرام، اين طرح به لحاظ نظري و روي كاغذ موجب افزايش دما در شهرهايي نظير نيويورك و لندن ميشد در حالي كه مهندس روسي آن معتقد بود به فرونشاندن سرماي شديد نيمكره شمالي خواهد انجاميد.
مقايسه آب و هوا با بمب اتم
در زمستان 1329 و در حالي كه جهان هنوز مرعوب و مبهوت پرده آخر نمايش جنگ دوم و نمايش هولانگيز شكافتن اتم بر سر ژاپنيها بود، پرونده كنترل اوضاع جوي براي گرفتن مجوز ورود به جرگه سلاحهاي راهبردي بخت بيشتري پيدا ميكند.
در آن تاريخ مقالهاي در باب دستيابي به قدرت ويرانگر در صورت توانايي كنترل آب و هوا منتشر ميشود كه نقل قولهايش از زبان دكتر لنگمير ـ برنده جايزه نوبل و پيشگام بارانسازي و چهره معروف علمي آن روزها ـ هيزم آتش مسابقه تسليحاتي جنگ سرد را دو چندان ميكند. اين دانشمند خاطر نشان ساخته بود: «بارانسازي يا كنترل آب و هوا ميتواند سلاحي به قدرتمندي بمب اتم باشد. همانطور كه دولت در مورد انرژي اتمي رفتار كرد، در مورد كنترل آب و هوا نيز بايد فرصت را مغتنم شمرده و دانش و قدرت آن را به چنگ خود درآورد.» اشاره لنگمير به زماني است كه آلبرت اينشتين در سال 1318 قدرت بالقوه سلاحي با فناوري شكافت اتمي را براي روزولت فاش كرد و توجه به آن موضوع به توليد نخستين بمب هستهاي دنيا منجر شد.
در آن زمان لنگمير از اعداد و ارقامي سخن ميگفت كه بالطبع جاي هيچگونه بحث و تعللي را براي طرفين جنگ سرد جايز نميشمرد؛ چرا كه بر حسب ميزان انرژي آزاد شده، تأثير 30 ميليگرم يديد نقره تحت شرايط بهينه با تأثير و انرژي آزادشده يك بمب اتمي برابري ميكند. يديد نقره همان تركيب نام آشنايي بود كه در فرآيند باران سازي كاربرد داشت.
از ترنادوكشي تا تغيير فصول، از تخيل تا واقعيت
اوايل دهه 30 خورشيدي كميته كنترل آب و هواي آمريكا به شكل گستردهاي ميان روزنامهها و نشريات پر خواننده كشور به نقل مطالبي ميپرداخت كه پيرامون چند و چون بهرهمندي ايالات متحده از حربه كنترل اوضاع جوي و منافع ملي و برتريهاي ممكن و احتمالي دستيابي به چنين قدرتي دور ميزد.
در همين رابطه، طرح روي جلد شماره 7 خرداد 1333 نشريه معروف كولير مردي را نشان ميداد كه سامانهاي مشتمل بر تعدادي اهرم و كليد را به كار گرفته و به معناي واقعي كلمه در حال رقم زدن تغيير فصول است. نكته جالبي در همان مقاله آمده بود كه بيان ميكرد: «در زمانهاي كه عصر سلاحهاي اتمي و پروازهاي مافوق صوت است، آرزو و مقصودي باقي نميماند كه ظرف 50 سال دوم قرن بيستم جامه عمل به خود نگيرد.»
سناريوي يك سامانه كنترل آب و هوايي در آن زمان كه انصافا چيزي از جاذبه و هيجان فيلمهاي علمي ـ تخيلي و برخورد با نيروهاي شر كم نداشت، از اين قرار بود كه يك ايستگاه هواشناسي ايالتي روي صفحه رادارش تشكيل ابري تهديدآميز را تشخيص ميدهد كه به سمت شهر يا فلان ناحيه در حركت است. ريخت و ظاهر ابر مشاهده شده از ترنادويي (گردباد شديد) خبر ميدهد كه احتمالا در حال قوت گرفتن و گسترش بيشتر است، بنابراين پيام هشداري فوري به قرارگاه مركزي هواشناسي ارسال ميشود و ستاد فرماندهي نيز دستور از هم پاشاندن ابر مزبور را براي يگان هوايي صادر ميكند و كمتر از يك ساعت پس از رؤيت اوليه ترنادو، مركز عمليات پيامي به اين مضمون از هواپيما دريافت ميكند كه: «مأموريت انجام شد. يورش توفان درهم شكسته شد. بدون تلفات جاني و بدون خسارت اموال.»
بهرغم گذشت 70 سال از انتشار آن گزارش خواندني و فارغ از اهدافي كه دنبال ميكرد، ذكري از پايان ماجرا و دورنمايي كه از رابطه آينده علم و انسان بازگو ميكند، خالي از لطف نيست. آنجا كه نوشته: «اين انهدام فرضي يك گردباد در بدو شكلگيري شايد امروز خيالي و خارقالعاده به نظر برسد، اما ظرف 40 سال آينده ميتواند به واقعيت بدل شود.» در آن زمان تصور براين بود كه با توسعه دانش هواشناسي ميتوان به راههايي براي قلع و قمع گردبادها و تندبادهاي تازه شكل گرفته دست يافت و فراتر از آن ميتوان با تسلط بر كل آب و هواي زمين، دشمن را در آن سوي سياره، زمينگير كرد. شايد به راستي اگر پژوهش در حوزه هواشناسي از پشتوانه مالي شايسته و در خور جايگاهش برخوردار شود، بالاخره بتوان كنترل اوضاع آب و هوايي را در دست گرفت.
وقتي ابر و باد براي تباهي بسيج ميشوند
در كنار چهره زيبا و نويدبخشي كه از توانايي كنترل متغيرهاي آب و هوايي و جلوگيري از فجايع طبيعي ميتوان ديد، سايه دشمني و جنگ سرد در آن زمان آنقدر سنگين بود كه براي هر دستاورد علمي، كاربردي ويرانگر و نظامي انتظار ميرفت و در اين ميان قلم ژورناليستها مجال خوبي براي ذكر قدرت و اهميت چنين سلاح راهبردي ويرانگري محسوب ميشد. در تابستان سال 1333 مقالهاي به قلم گزارشگر علمي آسوشيتدپرس منتشر ميشود و در بيان علت مزيت و برتري راهبردي منحصربهفردي كه در سايه به دست گرفتن كنترل اوضاع جوي نصيب ايالات متحده خواهد شد، وي چنين مينويسد: «به لطف برخورداري از سلاح كنترل آب و هوا در آينده امكان آن فراهم خواهد شد كه با بارورسازي ابرهايي كه به سمت اتحاد شوروي حركت ميكنند، بارانهاي سيلآسايي بر فراز روسيه ببارد يا اگر نتيجه عكس آن مورد نظر باشد، امكانش وجود خواهد داشت كه خشكساليهاي ويرانگري را ايجاد كرد و محصولات كشاورزي را از طريق بارور سازي بيش از حد همان ابرها به كلي خشكاند و از صفحه روزگار محو كرد.» البته از شما چه پنهان كه در شرح پر آب و تاب اين كارزار آب و هوايي نكته ظريفي از قلم افتاده بود. در نبرد اعزام لشكر ابرهاي ويرانگر، روسها فرصت جبران و انتقامگيري كمتري پيدا ميكنند، چون بيشتر حركت آب و هوا از سمت غرب به شرق است.
ابر و باد مقابل مه و خورشيد و فلك كم ميآورند
با توجه به آغاز فعاليتهاي آژانس فضايي آمريكاـ ناساـ در همان دهه كه از چرخش معني دار اين كشور به سمت فضا و تسخير قلمروهاي دور حكايت داشت، فروكش كردن تب كنترل آب و هوا نيز دور از انتظار نبود. در سال 1337 دكتر ادوارد تلر ـ پدر بمب هيدروژني ـ در مقابل كميسيون فرعي سنا اعتراف كرد اطمينان و اعتقادش براي موفقيت برنامه سفر انسان به ماه بيشتر از امكان به چنگ آوردن قدرت تغيير آب و هواست، ولي تحقق مورد دوم را هم محتمل ميداند و چنانچه اتحاد شوروي ظرف 5 سال به آن دست يابد يا تا 50 سال ديگر هم ناكام بماند، برايش جاي تعجبي نخواهد داشت.
با اين وصف، كميته مشورتي كنترل آب و هواي آمريكا جا خالي نكرد، همان سال طي مقالهاي هشدار داد چنانچه كشور دشمني، مسأله كنترل آب و هوا را حل كرده و بتواند قبل از ما در جايگاه كنترل گسترده و فراگير الگوهاي آب و هوايي ظاهر شود، عواقب آن ميتواند از جنگ هستهاي هم فاجعه بارتر بشود.
البته در كنار اقداماتي كه درخصوص كنترل آب و هوا و سوءاستفاده از آن به عنوان جنگافزار مطرح ميشد، اين جريان با انتقادات و بدبينيهايي نيز مواجه بود كه مشخصا در گزارش سال 1343 شوراي ملي تحقيقات آمريكا بازتاب يافت. شوراي تحقيقات نتيجهگيري كرده بود كه ورود به برنامههاي عملياتي تغيير و اصلاح مدلهاي آب و هوايي اقدامي نابهنگام و بيموقع است. اول از همه بايد مسائل بنيادي بسياري حل و فصل شوند. گزارش تحقيق و پژوهش شورا نشان ميدهد تحقيق و رسيدگي بردبارانه و طولاني فرآيندهاي جوي كه با مطالعه و شناسايي كاربردهاي فني و تخصصي همراهي شود، نهايتا ميتواند به تغيير و تعديل مدلهاي آب و هوايي سودمند و موثر بينجامد؛ ولي تاكيد مصرانه شورا بر اين است كه مقياس زماني مورد نياز براي موفقيت در اين عرصه احتمالا بازهاي چند دههاي خواهد بود.
آب و هوا و دوره چرخشهاي گرمايي و سرمايي يا خشكسالي و تر سالي به قدري خارج از حوزه درك زماني بشر است و آنقدر پيچيدگي دارد كه مطمئنا و در صورت دست زدن به تركيب فعلي آن، عواقبش گريبان سرزمين صاحب اين قدرت را نيز خواهد گرفت.
بشر بايد يك بار براي هميشه باور كند كه فقط يك زمين براي زندگي وجود دارد و دست از بازي هاي كودكانه و جنگ و دشمني بر دارد .مثال سوداي بشر براي كشف رموز هستي و دست يافتن به قدرت نهفته در آنها كه عمدتا به طمع سلطه بر همه چيز و همهكس صورت ميگيرد، مثال چشم تنگ دنيا دوست و خاك گور است و اين حكايت همچنان باقي است.
Smithsoonian / مترجم :مهريار ميرنيا

وبلاگی از دانش آموخته ارشد فیزیک دریا و کارشناسی مهندسی هواشناسی برای علاقمندان و افرادی که می خواهند از علم هواشناسی آموزه ای بهتر داشته باشند- - - درضمن در صورت استفاده از مطالب وبلاگ ذکر مرجع نشان از هوشمندی شماست - - -